مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’اسم یکی از دهات بلوک غار و فشاپویۀ تهران است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 236). دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در 9 هزارگزی جنوب باختر ری و 4 هزارگزی راه شوسۀ قم واقع است و 199 تن سکنه دارد. آبش از قنات و در فصل بهار از سیل آب رود کن. محصولش غلات، صیفی و چغندر قند، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است اما از کهریزک ماشین هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’اسم یکی از دهات بلوک غار و فشاپویۀ تهران است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 236). دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در 9 هزارگزی جنوب باختر ری و 4 هزارگزی راه شوسۀ قم واقع است و 199 تن سکنه دارد. آبش از قنات و در فصل بهار از سیل آب رود کن. محصولش غلات، صیفی و چغندر قند، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است اما از کهریزک ماشین هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
کنایه از جام شراب زرد. کنایه از جامی که در آن شراب زرد باشد: یکی جام پربادۀ خسروان بکف برنهاد آن زن پهلوان بیاد سپهبد بیکدم بخورد برآورد از آن چشمۀ زرد گرد. فردوسی
کنایه از جام شراب زرد. کنایه از جامی که در آن شراب زرد باشد: یکی جام پربادۀ خسروان بکف برنهاد آن زن پهلوان بیاد سپهبد بیکدم بخورد برآورد از آن چشمۀ زرد گرد. فردوسی
دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد که در 36 هزارگزی شمال باختری صالح آباد واقع است. کوهستانی است با هوای معتدل و 78 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است، ساکنین این آبادی از طایفۀتیموری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد که در 36 هزارگزی شمال باختری صالح آباد واقع است. کوهستانی است با هوای معتدل و 78 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است، ساکنین این آبادی از طایفۀتیموری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش هرسین کرمانشاهان که در 10 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی کل کشوند واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 44 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه. محصولش غلات و دیمی و جزئی آبی و ذرت. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش هرسین کرمانشاهان که در 10 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی کل کشوند واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 44 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه. محصولش غلات و دیمی و جزئی آبی و ذرت. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اس-دآباد شهرستان همدان که در 18 هزارگزی شمال باختری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی کمک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 119 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اس-دآباد شهرستان همدان که در 18 هزارگزی شمال باختری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی کمک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 119 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسه شهرستان خرم آباد که در 13 هزارگزی جنوب باختری اشتر، کنار راه شوسۀ خرم آباد به اشتر واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و پشم، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسه شهرستان خرم آباد که در 13 هزارگزی جنوب باختری اشتر، کنار راه شوسۀ خرم آباد به اشتر واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و پشم، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت که در 54 هزارگزی جنوب سبزواران و 4 هزارگزی خاور راه فرعی سبزواران به کهنوج واقع است و 42 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از ناحیۀ فشارود قاینات و بدون سکنه است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 236)
ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت که در 54 هزارگزی جنوب سبزواران و 4 هزارگزی خاور راه فرعی سبزواران به کهنوج واقع است و 42 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از ناحیۀ فشارود قاینات و بدون سکنه است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 236)
دهی است جزء دهستان فمرود بخش حومه شهرستان قم که در 60 هزارگزی شمال قم و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ قم به تهران واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ لب شور. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، شترداری و هیزم کشی و راهش مالرو است. اهالی این آبادی از طایفۀشاهسون می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان فمرود بخش حومه شهرستان قم که در 60 هزارگزی شمال قم و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ قم به تهران واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ لب شور. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، شترداری و هیزم کشی و راهش مالرو است. اهالی این آبادی از طایفۀشاهسون می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان که در 44 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ آغاجاری به بهبهان واقع است. دشت و گرمسیر است و 211 تن سکنه دارد. آبش از چشمه شیخ، محصولش غلات، پشم و لبنیّات، شغل اهالی زراعت و حشم داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان که در 44 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ آغاجاری به بهبهان واقع است. دشت و گرمسیر است و 211 تن سکنه دارد. آبش از چشمه شیخ، محصولش غلات، پشم و لبنیّات، شغل اهالی زراعت و حشم داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
جوی شیر که در بهشت است. نهری از لبن در بهشت: خداوند جوی و می و انگین همان چشمۀ شیر و ماء معین. فردوسی. ، کنایه است از برجی از بروج دوازده گانه. کنایه از برج اسد است: چو برزد سر از چشمۀ شیر شید جهان گشت چون روی رومی سپید. فردوسی. ، کنایه است از پستان معشوق. (مجموعۀ مترادفات ص 77)
جوی شیر که در بهشت است. نهری از لبن در بهشت: خداوند جوی و می و انگین همان چشمۀ شیر و ماء معین. فردوسی. ، کنایه است از برجی از بروج دوازده گانه. کنایه از برج اسد است: چو برزد سر از چشمۀ شیر شید جهان گشت چون روی رومی سپید. فردوسی. ، کنایه است از پستان معشوق. (مجموعۀ مترادفات ص 77)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 175 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 77 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 175 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 77 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 4 هزارگزی خبگیزه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 170 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود خانه محلی. محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) مؤلف مرآت البلدان نویسد: چشمه ای است در جبال بارز کرمان که از او بخار متعفن خارج شود و چون حیواناتی از قبیل طیور و مار و هوام از آنجاعبور کنند بمیرند’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 230)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 4 هزارگزی خبگیزه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 170 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود خانه محلی. محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) مؤلف مرآت البلدان نویسد: چشمه ای است در جبال بارز کرمان که از او بخار متعفن خارج شود و چون حیواناتی از قبیل طیور و مار و هوام از آنجاعبور کنند بمیرند’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 230)
دهی است از دهستان بخش صالح آبادشهرستان ایلام که در 12 هزارگزی جنوب ایلام و 4 هزار وپانصدگزی خاور راه شوسۀ ایلام به مهران واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 95 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار. محصولش غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ سوری میباشند و زمستان را بحدود گرمسیر همین بخش میروند و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان بخش صالح آبادشهرستان ایلام که در 12 هزارگزی جنوب ایلام و 4 هزار وپانصدگزی خاور راه شوسۀ ایلام به مهران واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 95 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار. محصولش غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ سوری میباشند و زمستان را بحدود گرمسیر همین بخش میروند و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعۀ طاسبندی است که در سمت شمال ملایر واقع است و ملکی است اربابی که مالکین آن از خوانین چاردولی میباشند. رعایای این مزرعه پانزده خانوارند که از الوار و در دامنۀ کوه ساکنند. زراعت این مزرعه از نوع شتوی وصیفی و همه اش دیمی است. هوای سرد و مرتع خوب دارد ومسافتش تا شهر دولت آباد پنج فرسنگ است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 232). رجوع به چشمه پهن طاسبندی شود
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعۀ طاسبندی است که در سمت شمال ملایر واقع است و ملکی است اربابی که مالکین آن از خوانین چاردولی میباشند. رعایای این مزرعه پانزده خانوارند که از الوار و در دامنۀ کوه ساکنند. زراعت این مزرعه از نوع شتوی وصیفی و همه اش دیمی است. هوای سرد و مرتع خوب دارد ومسافتش تا شهر دولت آباد پنج فرسنگ است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 232). رجوع به چشمه پهن طاسبندی شود